تو را دل برگزید و کار دل شک بر نمی دارد!
که این دیوانه هرگز سنگ کوچک برنمی دارد!
تو در رویای پروازی، ولی هرگز نمیدانی
نخ کوتاه دست از بادبادک بر نمی دارد!
برای دیدن تو آسمان خم میشود اما،
برای من کلاهش را مترسک بر نمیدارد.
اگر با خنده هایت بشکنی گاهی سکوتش را
اتاقم را صدای جیرجیرک برنمی دارد!
بیا بگذار سر بر شانه های خسته ام یک بار
اگر با اشک من پیراهنت لک بر نمی دارد!
عبدالحسین انصاری