شبی که می گذرد با تو، بی کران خوش تر!
که پای بند تو وارسته از زمان خوش تر!
♥️♥️♥️
برای مستی و دیوانگی، می و افیون
خوشند هر دو و چشمت ز هر دوان خوش تر!
♥️♥️♥️
ز گونه و لب تو بوسه بر کدام زنم؟
که خوش تر است از آن این و این از آن خوش تر!
♥️♥️♥️
ستاره و گل و آیینه و تو جمله خوشید
ولی تو از همگان در میانشان خوش تر!
♥️♥️♥️
خوشا جوانی ات از چشمه های روشن جان
خوشا که جان جوان از تن جوان خوش تر!
♥️♥️♥️
درآ به چشم من ای شوکت زمینی تو!
به جلوه از همه خوبان آسمان خوش تر!
♥️♥️♥️
مرا صدا بزن آه! ای مرا صدا زدنت
هم از ترنّم بال فرشتگان خوش تر!
♥️♥️♥️
خوش است از همه با هر زبان روایت عشق
ولی روایت آن چشم مهربان خوش تر!
♥️♥️♥️
ز عشق های جوانی عزیزتر دارم
تو را، که گرمی خورشید در خزان خوش تر!
حسین منزوی
غزل حسین منزوی که مطالعه کردید، با استفاده از زبان شاعرانه و استعارههای زیبا، به وصف عشق و زیبایی میپردازد. در ادامه، نقدی بر این غزل از نظر محتوا، زبان و تکنیکهای ادبی ارائه میدهم:
محتوا و معنا
- بیت اول: شاعر در این بیت به وصف شبهای گذرانده شده با معشوق میپردازد و بیان میکند که چنین شبهایی از شبهای بیزمان و بیکران هم خوشتر است.