نقد کوتاه : این شعر با استفاده از تصاویر شعری غنی و سوالات فلسفی، خواننده را به تفکر و تأمل در مسائل عمیق زندگی و مرگ و محاسبه ی اعمال میکشاند. از لحاظ فنی، استفاده از تشبیهات و استعارات زبانی نیز به دقت انجام شده است که زیبایی و عمق شعر را افزایش میدهد. شاعر (حسین جنتی) با زیرکی تمام، سوالاتی در مورد مرگ و آخرت و محشر و حساب و میزان طرح می کند. طوری که یک خواننده ی سطحی نگر ممکن است به جای سوال، تک تک ابیات و جملات که در این غزل به صورت سوال مطرح شده را به عنوان جواب برداشت کند!
چه، که در ردیف (نباشد چه) آمده است در زبان فارسی استفاده های متفاوتی دارد. 1- به معنی دانستن (استفهام انکاری): یعنی کسی چیزی را می داند و یقین به آن موضوع دارد و وقتی (چه؟) را می آورد، دارد به مخاطب می گوید که اگر تو اشتباه کرده باشی چه؟ اگر واقعیت یا حقیقت برخلاف آنچه فکر می کنیم باشد چه؟
2- گاهی استفاده از چه، همان حالت سوالی است و از موضع جهل و کنجکاوی آورده می شود. در این جا ممکن است چه به جای چه خواهد شد؟ مورد استفاده باشد.
3- گاهی سوال پرسیدن به صورتی که آخر جمله کلمه چه را بیاوریم، صرفاً یک شک و تردید را می رساند. نه به معنی انکار است و نه به معنی یقین (یعنی یقینی که به صورت استفهام انکاری به کار می رود).
صرف نظر سایر اشعار و غزل های آقای جنتی که به خوبی نشان دهنده ی عقاید و باورهای شخصی اوست، بر اساس مطالب همین غزل هم به خوبی می توان فهمید منظور شاعر، انکار رستاخیر نیست. به عنوان نمونه در اول شعر می گوید که اگر ز گور به جایی دری نباشد چه؟ بعد در بیت سوم می آورد: کفن کشان چو در آیم ز خاک و حق خواهم! تناقضی در این دو نوع جمله در اینجا وجود دارد. اگر قرار باشد که با مرگ، گور پایان راه باشد و دری از گور به جایی نباشد، کفن کشان در آمدن به چه معناست؟ ....
اگر ز گور، به جایی دری نباشد چه؟
وگر تمام شود، محشری نباشد چه؟
✍✔✍
گرفتم اینکه دری هست و کوبه ای دارد...
درآن کویر، کس دیگری نباشد چه؟
✍✔✍
کفنکشان چو در آیم ز خاک و حق خواهم
دبیر محکمه را دفتری نباشد چه؟
✍✔✍
شراب خُلَرِ شیراز داده ام از دست
خبر ز خمره ی گیراتری نباشد چه؟
✍✔✍
چنین که زحمت پرهیز برده ام اینجا
به هیچ کرده اگر کیفری نباشد چه؟
✍✔✍
برنده کیست در این بازی سیاه و سپید؟
در آن دقیقه اگر داوری نباشد چه؟
✍✔✍
غزلی از حسین جنتی
- ۰۳/۰۴/۲۳