جوزف پریستلی (Joseph Priestley) یکی از شخصیتهای برجسته و تأثیرگذار در تاریخ علم و فلسفه در قرن هجدهم میلادی بود. او که در تاریخ ۱۳ مارس ۱۷۳۳ در انگلستان به دنیا آمد، در طول زندگی خود دستاوردهای علمی و فلسفی چشمگیری از خود به جا گذاشت. پریستلی نه تنها در حوزههای مختلف علمی، بلکه در زمینههای دینی و سیاسی نیز نظرات جسورانهای داشت که او را به فردی تأثیرگذار در تحولات آن دوران تبدیل کرد.
شیمی و کشف اکسیژن
یکی از مهمترین دستاوردهای علمی جوزف پریستلی کشف اکسیژن است. هرچند برخی از دانشمندان دیگر چون کارل ویلهلم شیله و آنتوان لاووازیه نیز در زمینه کشف اکسیژن فعالیت داشتند، اما پریستلی بهویژه برای جداسازی اکسیژن در حالت گازی و مطالعه ویژگیهای آن شناخته میشود. با این حال، کشف اکسیژن در دوران پریستلی در چارچوب نظریهای متفاوت از آنچه امروزه میدانیم، قرار داشت. پریستلی خود اصطلاح "هوای فلوژیستونزدایی شده" را برای این گاز معرفی کرده بود که بعدها بهعنوان اکسیژن شناخته شد. او یکی از حامیان نظریه فلوژیستون بود، که مطابق آن، مواد قابل سوختن حاوی مادهای به نام فلوژیستون بودند که در هنگام سوختن از آنها جدا میشد. اما کشف اکسیژن و مطالعات بعدی در این زمینه به چالشهای جدی برای این نظریه منجر شد.
نظریه فلوژیستون و انقلاب شیمیایی
نظریه فلوژیستون که بر اساس آن همه مواد قابل سوختن حاوی مادهای به نام فلوژیستون بودند، به مدت طولانی در جامعه علمی پذیرفته شده بود. طبق این نظریه، وقتی یک ماده میسوزد، فلوژیستون از آن جدا میشود و در نتیجه ماده به یک شکل سادهتر تبدیل میگردد. پریستلی بر این باور بود که اکسیژن یک گاز خاص است که نمیسوزد و تنها عامل سوختن دیگر مواد است. از این رو، او هوای "فلوژیستونزدایی شده" را بهعنوان عامل سوختن معرفی کرد. با این حال، انقلاب شیمیایی که با کار آنتوان لاووازیه آغاز شد، این نظریه را به چالش کشید و نظریه جدیدی در خصوص احتراق و بقای جرم مطرح کرد که با یافتههای پریستلی همخوانی نداشت.
انقلاب شیمیایی که بهعنوان نقطهعطفی در تاریخ شیمی مدرن شناخته میشود، بر اساس اصل بقای جرم و نظریه احتراق اکسیژنی استوار بود. این انقلاب بهویژه بهدنبال رد نظریه فلوژیستون و معرفی اکسیژن بهعنوان عامل اصلی در واکنشهای احتراقی صورت گرفت.
دیدگاههای مذهبی و سیاسی
پریستلی علاوهبر دستاوردهای علمی، در زمینههای فلسفی و مذهبی نیز تأثیرگذار بود. او بهطور جدی بهدنبال پیوند دادن منطق سلیم با اعتقادات مسیحی بود و در رسالههای خود تلاش کرد تا این پیوند را با مفاهیم مانند مادهباوری و جبرگرایی توضیح دهد. او معتقد بود که درک صحیح جهان هستی میتواند منجر به پیشرفت انسانها و در نهایت شکوفایی مسیحیت شود.
پریستلی همچنین به آزادی عقیده و تبادل آزادانه نظرات پایبند بود. او از رواداری دینی و برابری انسانها با عقاید مختلف حمایت میکرد و بر این باور بود که انسانها باید آزادانه نظرات خود را بیان کنند. این دیدگاههای او باعث شد که پریستلی به یکی از حامیان جنبش توحیدگرایی در انگلستان تبدیل شود.
فرار از انگلستان و زندگی در آمریکا
افکار مذهبی و سیاسی پریستلی، بهویژه حمایت او از انقلاب فرانسه و انتقادهایش از دولت و کلیسا، در نهایت به مجادلاتی در انگلستان منجر شد. در سال ۱۷۹۱، پس از حمله به خانهاش در بیرمنگام و سرقت از آن، پریستلی تصمیم گرفت از انگلستان بگریزد. ابتدا به لندن رفت و سپس به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. او ده سال پایانی عمر خود را در نورثآمبرلند در پنسیلوانیا سپری کرد و در این مدت نیز به پژوهشهای علمی و فعالیتهای آموزشی خود ادامه داد.
میراث علمی و فرهنگی
پریستلی نه تنها یک شیمیدان برجسته بود، بلکه در زمینههای مختلف علمی و فرهنگی نیز تأثیرگذار بود. او چندین مقاله در زمینه گرامر انگلیسی منتشر کرد و کتابهایی در زمینه تاریخ نوشت. همچنین، فعالیتهای آموزشی و پژوهشی او در پرورش نسلهای جدیدی از دانشمندان و فلاسفه تأثیر بسزایی داشت.
در نهایت، جوزف پریستلی نه تنها بهعنوان یک دانشمند برجسته در تاریخ علم شناخته میشود، بلکه افکار آزاداندیشانه و جسورانهاش در زمینههای مذهبی، سیاسی و اجتماعی نیز او را به یکی از شخصیتهای تأثیرگذار قرن هجدهم تبدیل کرده است.